تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي ، تا این لحظه: 14 سال و 11 روز سن داره

امير علي شيرين گندمك مامان و بابا

خجالت زده

سلام  به عمرم امير علي و دوستاي عزيزم . شرمنده روي ماهتون هستم مخصوصا پسر گلم و عشقم ولي خوب بنا به دلايي نبودم ولي مهم اينه كه برگشتم و الان مينويسم . عشق من اين روزا يه كمي شيطون شده به قول معروف راه افتاده و اصلا بازي كردن بلد نبود ياد گرفته .كلا چون زياد بيرون نميرفتيم  و تو خونه با سي دي و كتاب مشغول بود بازي با بچه ها رو نميدونست . مثلا با دينا (دختر خاله سمانه )ميخواست قائم موشك بازي كنه .دينا يكسال از اميرعلي بزرگتره . دينا بهش ميگفت چشم بذار تا قايم بشم اونم دنبال دينا ميرفت و نميذاشت قايم بشه و يا اگه نوبت امير علي بود ميرفت همونجايي كه دينا قبلا قايم شده بود قايم ميشد و ده بار بازي ميكردن و هر ده بار همون يه جا ...
29 آذر 1391

ترس كوچولوي اميرعلي من

  اولين چيزي كه عشقم ازش ترسيد اين بودكه وقتي حدودا يكساله بود براش كتاب شنگول و منگول خريدم و براش خوندم خيلي دوست داشت و خود به خود از اون موقع هي ميگفت آقا گرگه (عشق من هيچوقت گرگه نميگه هميشه ميگه آقا گرگه خيلي مودبه پسرك من )و هر جا ميرفتيم يا صدايي ميشنيد ميگفت آفا گرگه .تا حدي كه چن وقت اون كتاب براش نخوندم . ولي الان ديگه ميدونه آقاگرگه مياد وشنگول و منگول ميخوره . الان از زنبور و سوسك و حشرات ميترسه . همسرم ميگه من باعثش شدم .درسته اونم من باعث شدم من خودم از سوسك و زنيورو مارمولك ميترسم .اولها پسرم ميخواست با مگس كش اونارو بكشه ولي الان حتي مگسم ميبينه ميگه زنبور و ميدوه مياد پيش من  . پيش چه ادم شجاعي مي...
1 آذر 1391